تفسیر واسازانة هایدگر از افلاطون در پرتو کتاب آموزة افلاطون در باب حقیقت1
Authors
abstract
تفسیر هایدگر از افلاطون مربوط به دورة دوم اندیشة وی موسوم به چرخش است. او در کتاب آموزة افلاطون در باب حقیقت به تفسیر تمثیل غار افلاطون می پردازد. هایدگر در این کتاب از طریق واسازی سنت مابعدالطبیعی در افلاطون به ارائه نظر خود می پردازد. پیش از آن در هستی و زمان نیز به مسئله حقیقت پرداخته بود. در آن جا حقیقت به معنای مطابقت و حقیقت به معنای آشکارگی را دو معنا از حقیقت در طول هم می دانست که اولی شرط تحقق دومی بود. لیکن در دوره چرخش این دو معنا را مقابل هم قرار داده، به معنا یا برداشت دوم اصالت بخشید. به نظر هایدگر فیلسوفان پیشاسقراطی هستی را به مثابه امر ناپوشیده (الثس) درک می کردند اما با تمثیل غار افلاطون تغییری در ذات حقیقت روی داد و حقیقت از آشکارگی به مطابقت تبدیل شد، و این آغاز مابعدالطبیعه بود. وی در کتاب آموزه افلاطون در باب حقیقت با تفسیر واسازانه تمثیل غار افلاطون به تفسیر تاریخ مابعدالطبیعه می نشیند. به نظر هایدگر تمامی صور مابعدالطبیعی حتی بشرانگاری یا فلسفه های معاصر ناشی از بسط این تغییر در ذات حقیقت است. اکنون فوری ترین وظیفه ی ما تأمل کردن بر نخستین آغاز و درک فیلسوفان پیشاسقراطی از هستی است.
similar resources
تفسیر واسازانه هایدگر از افلاطون در پرتو کتاب آموزه افلاطون در باب حقیقت۱
تفسیر هایدگر از افلاطون مربوط به دوره دوم اندیشه وی موسوم به چرخش است. او در کتاب آموزه افلاطون در باب حقیقت به تفسیر تمثیل غار افلاطون می پردازد. هایدگر در این کتاب از طریق واسازی سنت مابعدالطبیعی در افلاطون به ارائه نظر خود می پردازد. پیش از آن در هستی و زمان نیز به مسئله حقیقت پرداخته بود. در آن جا حقیقت به معنای مطابقت و حقیقت به معنای آشکارگی را دو معنا از حقیقت در طول هم می دانست که اولی ...
full text«افلاطون الاهی»؛ تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفتوگوهای افلاطون×
هدف از این مقاله تحلیل و بررسی تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفتوگوهای افلاطون است. رویکرد الهیاتی به افلاطون ویژگیِ شاخص مرحلهی نهایی مکتب نوافلاطونی است. نظامیافتهترین و کاملترین صورتبندی این رویکرد را در اثر سترگ پروکلوس، یعنی الهیات افلاطونی میتوان یافت. پروکلوس در این اثر، دیدگاه الهیاتی خود دربارهی افلاطون را طی سه گام تبیین میکند. وی در گام نخست، ادعا میکند که افلاطون تنها کسی است که...
full textتکون مابعدالطبیعه: بررسی سه رهیافت هایدگر به مابعدالطبیعه در دورة چرخش
یکی از درونمایههای اصلی اندیشة هایدگر بررسی تکون مابعدالطبیعه است که در راستای پرسش بنیادین در دورة موسوم به «چرخش»، از اهمیت محوری برخوردار میشود. در این مقاله به سه رهیافت هایدگر در باب تکون مابعدالطبیعه در این دوره خواهیم پرداخت. هایدگر این سه رهیافت را در سه کتاب مختلف تحت عنوان «کانت و مسئلة مابعدالطبیعه»، «مابعدالطبیعه چیست؟» و «آموزة افلاطون در باب حقیقت» ارائه میدهد. در «کانت و مسئل...
full textافلاطون در اندیشه هایدگر
چکیده: تفسیر هایدگر از افلاطون مربوط به دوره ی دوم اندیشه ی او موسوم به گشت است. او در کتاب آموزه ی افلاطون در باب حقیقت به تفسیر تمثیل غار افلاطون می پردازد. به نظر هایدگر فیلسوفان پیشاسقراطی هستی را به مثابه ی امر ناپوشیده (الثس) درک می کردند اما با تمثیل غار افلاطون تغییری در ذات حقیقت روی داد و حقیقت از آشکارگی به مطابقت تبدیل شد، و این آغاز مابعدالطبیعه بود. به نظر هایدگر تمامی صور مابعدا...
15 صفحه اول«افلاطون الاهی»؛ تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت وگوهای افلاطون×
هدف از این مقاله تحلیل و بررسی تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت وگوهای افلاطون است. رویکرد الهیاتی به افلاطون ویژگیِ شاخص مرحله ی نهایی مکتب نوافلاطونی است. نظام یافته ترین و کامل ترین صورت بندی این رویکرد را در اثر سترگ پروکلوس، یعنی الهیات افلاطونی می توان یافت. پروکلوس در این اثر، دیدگاه الهیاتی خود درباره ی افلاطون را طی سه گام تبیین می کند. وی در گام نخست، ادعا می کند که افلاطون تنها کسی است که...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
مجله پژوهشهای فلسفی دانشگاه تبریزPublisher: دانشگاه تبریز
ISSN 2251-7960
volume 6
issue 10 2012
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023